قصه
۳ بهمن ۹۳
عشق فرهاد عشق شیرین قصه است
عاشقی با قلب خونین قصه است
چین دامن زلف یار و چشم خیس
انتظار و جبهه پر چین قصه است
دلبر و دل شوق منزل حرف دوست
غم زدودن یا که غمگین قصه است
نوبهار و گل به بار و عطر خوش
یک سبد گلهای گلچین قصه است
قاصد عشق و ره زشت و صواب
راه نیک از بین چندین قصه است
سال و ماه و شان و جاه و زندگی
این نه چندان عمر شیرین قصه است
نیمساز
- ۹۳/۱۱/۰۳
پس چرا دیگه شعر نمیگی؟ نکنه از ما قهر کردی که سر نمی زنیم بهت؟ :)