پند
۱۵ خرداد ۹۴
شور میخواهد که در بعد مکان پر وا کنیم
لذتی شیرین ز ژرفای زمان پیدا کنیم
در جهانی کز خراباتش دو صد محفل پر است
صوفیا دیگر چرا خون بر دل رسوا کنیم
صبحگاهان عطر سنبل در شمیم زندگی است
این لطافت را دمادم هدیه ی دلها کنیم
ای جوان! آگه نه ای کاین کاینات چونان کنند
هرچه زیبد جان خدا را لاجرم اعطا کنیم
روزگاران پر سراسیمه شتابان می روند
در قماری ناگزیر جان در سر سودا کنیم
یک دو چند روز است فرصت این مجال زندگی
پند گیریم از خلایق نقل صحبت ها کنیم
نیمساز
- ۹۴/۰۳/۱۵
از دیدن وبلاگ و اشعارتان بسیار خرسند شدم
بسیار زیبا بود